نشانه هاي دوست
موضوعات: خودشناسی,
برچسب ها: نشانه دوست , خیانت , چاپلوسی , انتقاد ,
[ بازدید : 103 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد ششم ص 177
مردان زن - ذلیل و زنان مرد – ذلیل
یکی از بزرگترین عذاب کفر مرد ھمانا افتادن به اسارت و بندگی زن است که در فرھنگ ما معروف به
مرد زن – ذلیل است . این زن – ذلیلان بر حسب ظاھر رفتار قلدر منشانه ای نسبت به زن خود بروز
می دھند و چه بسا زبانی ھتاک و دست بزن ھم دارند که به نوعی انتقامجوئی از این اسارت و ذلّت
است و نیز پنھان داشتن این واقعیت از چشم دیگران . این مردان بظاھر زن را نفی و لعن میکنند و
در خفا برده و مرید ھوسھای او ھستند . این سیمای زن – ذلیلی مرد در فرھنگھای سنتی است و امّا
در جوامع و فرھنگ مدرن این ذلّت مرد بروزی معکوس دارد یعنی بظاھر مرید و چاپلوس زن خود
ھستند و در پنھان وی را شکنجه می کنند .
زن – ذلیلی در واقع ابتلای مشترک زن و مرد به بولھوسی و عیاشی و کفر و فسق متقابل است .
زنانی که در زندگی با این نوع مردان قرار دارند نیز زنان مرد – ذلیل میباشند و ھمان واکنش دوگانه
را بسته به شرایط اجتماعی بروز می دھند یعنی یا بظاھر مطیع و چاپلوس مرد ھستند و در خفا
انتقام می گیرند و یا بالعکس. ھر مرد زن – ذلیلی با یک زن مرد ذلیل زندگی می کند . زن - ذلیلی و
مرد – ذلیلی بیان دیگری از زن سالاری و مرد سالاری است که دو روی سکه کفر سالاری در
زناشوئی می باشد که در ھر جامعه ای یک صورت آن بیرونی است و صورت دیگرش مخفی می
باشد .
وضع دیگر ھمان حق سالاری می باشد که ولایت و محبّت متقابل زن و شوھر با یکدیگر است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 37
روانشناسی آدم خود بزرگ بین
تحمل سازد زیرا در حال مستی و نشئگی می تواند عاشقانه و ایثارگرانه عمل کند. او در اعماق نفس
ھمه ما کمابیش حضور دارد.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 264
فلسفۀ چاپلوسی
چاپلوسی لغتی است که از ترکیب چاپ + لوس بوجود می آید .
چاپ ریشه لغت چاپیدن است یعنی بطرزی فریبکارانه از کسی دزدی کردن و دیگر چاپ ھمان صنعت
چاپ است که از اصل رویه برداری کردن می باشد و یا ایجاد جعل از اصل .
لوس نیز معنای دیگری از ھمان ناز کردن است به معنای خود را به دروغ بی نیاز نشان دادن.
حال ھنگامی که پسوند چاپ به لوس اضافه می شود در واقع دروغ بی نیازی تشدید می گردد و وصف
کسانی است که در مقابل دیگران بواسطه رفتارھا و کردارھایشان تلاش می کنند خود را کاملاً بی نیاز
نشان دھند که نیت از چنین نمایشی ، چاپیدن طرف مقابل است تا چیزی را که فاقد آن می باشند و به
آن نیازمند ھستند با فریب دادن وی از او بدزدند . بنابراین چاپلوسی در مقابل دیگری نشان دھنده چندین
حقایق است : اول اینکه فرد چاپلوس نیازی به دیگری دارد که نمی خواھد دیگری این نیاز را بفھمد پس
برای پنھان کردن نیازش باید در مقابل دیگری نقشی از بی نیازی ( لوس) بازی کند.
دوم اینکه فرد چاپلوس می خواھد نیاز خود را بواسطه دیگری برآورده سازد اما بدون اینکه دیگری این را
بفھمد یعنی در تلاش است بگونه ایی نیاز خود را از طریق دیگری بر آورده سازد که مدیون دیگری نباشد
پس باید بطور بسیار پنھانی و فریبکارانه ایی چنین کاری را انجام دھد که این ھمان چاپیدن یا دزدی می
باشد.
و پر واضح است برای اجرای چنین معجونی از نمایش بی نیازی و دزدی فریبکارانه فرد باید چه رفتارھا و
کردارھایی را به عمل درآورد و ھر چه تلاش فرد برای اثبات بی نیازی اش به دیگری و چاپیدن پنھان از او
بیشتر باشد رفتارھا و کردارھایش در ظاھر سرشار از تملق و دریوزه گی و نمایشات عاشقانه است.
به ھمین دلیل است که این نمایشات سرشار از عشق و تواضع که از فرد چاپلوس بارز می شود ھیچگاه
بر دل دیگری نمی نشنید و تنھا باعث انزجار می شود.
عشق و تواضعی که تماماً دروغ است و پنھان کننده تکبری عظیم.
زیرا فردی که می خواھد نیاز خود را پنھان کند و آن را باز ھم پنھانی بر آورده کند انسان متکبری است که
حتی از بر زبان راندن نیازش ابا دارد زیرا اصولاً نیاز را در شأن خود نمی یابد اما واقعیت وجودی اش
نیازمند است و اگر او می توانست تمام نیازش را نابود کند این کار را می کرد اما او موجودی خاکی است
که تمام موجودیتش بر نیاز استوار شده است او قدرت این را ندارد که از نیازھایش چشم بپوشد اما
تکبرش نیز به او اجازه بروز صادقانه نیازش را نمی دھد و ھمین امر او را وادار به دروغھای پیچیده ایی
می کند.
به ھمین دلیل ھر انسانی ھر چقدر که متکبر باشد به ھمان میزان چاپلوس است و این بسته به این دارد
که در مقابل چه افرادی قرار گیرد : در مقابل کسانی که از او ضعیف ترند و به او نیازمند می باشند متکبر
است و در مقابل کسانی که از او قوی ترند و او به انھا نیازمند است چاپلوس می باشد . چاپلوسی که
سرشار از کینه و انزجار می باشد . زیرا ھمان زمانی که مشغول بر پایی نمایشی از تواضع و عشق برای
بر آورده کردن نیازش است از اینکه خداوند او را نیازمند آفریده از خدا کینه می کند و از بنده ایی که به او
نیاز دارد نیز کینه دارد زیرا این نیاز تمامی تکبرش را بر سرش می شکند .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص206