لذت ذلّت(فلسفه مازوخیزم)
موضوعات: دین،اسلام،قیامت،آخرالزمان،بهشت،جهنم،گناه،عذاب،حجاب،,
برچسب ها: مازوخیزم , خودآزاری , بهشت و جهنم , تکبر ,
[ بازدید : 106 ] [ امتیاز : 2 ] [ امتیاز شما : ]
( انسان پاك و مؤمنی هستم )
زودتر در انتظار جوابتان ھستم .
ولی چرا با ما اینگونه وقیحانه و طلبکارانه سخن می گوئید و طلب شفا ھم می فرمائید ؟ علّت بی تردید آن
است که درمان ما رایگان است .ھزینه کنید و سپس تشریف بیاورید.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 20
منشأ بیماریهاي اعصاب و روان
(فلسفه اسلام)
« سلامت »یک معنا و واژه دینی و قرآنی است و بمعنای تسلیم بودن است : تسلیم حقایق و ندای
وجدان و امر حق. این تسلیم البته معلول معرفت بر این حقایق و امور است و گرنه آدمی حداکثر با
اکراه و ریا تسلیم است.
ھمه امراض عصبی و روانی و عاطفی بشر حاصل درگیری و استھلاک حاصل از تکبر و انکار حقایق
است . و تکبر نطفه کفر و القای شیطان در انسان است زیرا شیطان دشمن سلامت بشر است .
جنگ انسان با حقایق فطرتی درون خودش و با حقایق جھان بیرون منشأ ھمه امراض اوست. لذا این
امراض به مثابه عذابھای حاصل از دین ستیزی اوست. این کبر و انکار و جدال بتدریج موجب ایجاد
بخل و حسد و عداوت و کینه شده و دل را که کانون حیات و اراده ذاتی است رنجور و تباه و شقی می
سازد و این ھمان « مرض قلب » است که در قرآن مذکور می باشد و منشأ ھمه بیماریھای عذاب آور
بشر است. ادامه این بخل و عداوت در ذھن منجر به تشنج و پریشانی و ھذیان و خشم و جنون می
شود و اعصاب را که پیوند دھنده ھمه ارگانھای تن و جان ھستند به گسست و عقده و افسرده گی و
ناکارآئی می کشاند . و ھمین امر نظم و اتحاد درونی اعضاء و جوارج را از بین میبرد و بتدریج این از
ھم گسستگی موجب ناکارآئی کبد و کلیه و معده و غدد می شود و امراض خونی پدید می آورد. آنکه
تسلیم امر حق و فطرت دینی می شود کل جھان بیرون تسلیم او می شود.
از بین رفتن این اتحاد موجب از بین رفتن سیستم دفاعی بدن در قبال امراض و تھاجمات بیرونی و
بیماریھای مسری می شود و این بمعنای از بین رفتن ایمان تن وجان استکه منشأ امنیت وجود می
باشد.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 193
فلسفۀ چاپلوسی
چاپلوسی لغتی است که از ترکیب چاپ + لوس بوجود می آید .
چاپ ریشه لغت چاپیدن است یعنی بطرزی فریبکارانه از کسی دزدی کردن و دیگر چاپ ھمان صنعت
چاپ است که از اصل رویه برداری کردن می باشد و یا ایجاد جعل از اصل .
لوس نیز معنای دیگری از ھمان ناز کردن است به معنای خود را به دروغ بی نیاز نشان دادن.
حال ھنگامی که پسوند چاپ به لوس اضافه می شود در واقع دروغ بی نیازی تشدید می گردد و وصف
کسانی است که در مقابل دیگران بواسطه رفتارھا و کردارھایشان تلاش می کنند خود را کاملاً بی نیاز
نشان دھند که نیت از چنین نمایشی ، چاپیدن طرف مقابل است تا چیزی را که فاقد آن می باشند و به
آن نیازمند ھستند با فریب دادن وی از او بدزدند . بنابراین چاپلوسی در مقابل دیگری نشان دھنده چندین
حقایق است : اول اینکه فرد چاپلوس نیازی به دیگری دارد که نمی خواھد دیگری این نیاز را بفھمد پس
برای پنھان کردن نیازش باید در مقابل دیگری نقشی از بی نیازی ( لوس) بازی کند.
دوم اینکه فرد چاپلوس می خواھد نیاز خود را بواسطه دیگری برآورده سازد اما بدون اینکه دیگری این را
بفھمد یعنی در تلاش است بگونه ایی نیاز خود را از طریق دیگری بر آورده سازد که مدیون دیگری نباشد
پس باید بطور بسیار پنھانی و فریبکارانه ایی چنین کاری را انجام دھد که این ھمان چاپیدن یا دزدی می
باشد.
و پر واضح است برای اجرای چنین معجونی از نمایش بی نیازی و دزدی فریبکارانه فرد باید چه رفتارھا و
کردارھایی را به عمل درآورد و ھر چه تلاش فرد برای اثبات بی نیازی اش به دیگری و چاپیدن پنھان از او
بیشتر باشد رفتارھا و کردارھایش در ظاھر سرشار از تملق و دریوزه گی و نمایشات عاشقانه است.
به ھمین دلیل است که این نمایشات سرشار از عشق و تواضع که از فرد چاپلوس بارز می شود ھیچگاه
بر دل دیگری نمی نشنید و تنھا باعث انزجار می شود.
عشق و تواضعی که تماماً دروغ است و پنھان کننده تکبری عظیم.
زیرا فردی که می خواھد نیاز خود را پنھان کند و آن را باز ھم پنھانی بر آورده کند انسان متکبری است که
حتی از بر زبان راندن نیازش ابا دارد زیرا اصولاً نیاز را در شأن خود نمی یابد اما واقعیت وجودی اش
نیازمند است و اگر او می توانست تمام نیازش را نابود کند این کار را می کرد اما او موجودی خاکی است
که تمام موجودیتش بر نیاز استوار شده است او قدرت این را ندارد که از نیازھایش چشم بپوشد اما
تکبرش نیز به او اجازه بروز صادقانه نیازش را نمی دھد و ھمین امر او را وادار به دروغھای پیچیده ایی
می کند.
به ھمین دلیل ھر انسانی ھر چقدر که متکبر باشد به ھمان میزان چاپلوس است و این بسته به این دارد
که در مقابل چه افرادی قرار گیرد : در مقابل کسانی که از او ضعیف ترند و به او نیازمند می باشند متکبر
است و در مقابل کسانی که از او قوی ترند و او به انھا نیازمند است چاپلوس می باشد . چاپلوسی که
سرشار از کینه و انزجار می باشد . زیرا ھمان زمانی که مشغول بر پایی نمایشی از تواضع و عشق برای
بر آورده کردن نیازش است از اینکه خداوند او را نیازمند آفریده از خدا کینه می کند و از بنده ایی که به او
نیاز دارد نیز کینه دارد زیرا این نیاز تمامی تکبرش را بر سرش می شکند .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص206