قرآن فارسی
موضوعات: دین،اسلام،قیامت،آخرالزمان،بهشت،جهنم،گناه،عذاب،حجاب،,
برچسب ها: قرآن فارسی , زبان عربی , اسلام ایرانی , مثنوی مولوی ,
[ بازدید : 103 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
قرآن فارسی
در قرآن کریم می خوانیم که ھر پیامبری بایستی به زبان قوم خودش سخن بگوید . و نیز می خوانیم که
اگر قرآن به زبان عربی اصیل نازل نمی شد ھیچکس در عربستان ایمان نمی آورد . امّی و بومی بودن
زبان وحی و معارف الھی مھمترین نشانه حقانیّت و بزرگترین دلیل بلاغت و نفوذ حقیقت در قلوب مردمان
است .
دین اسلام ھرگز بواسطه زبان عربی به قلوب ایرانیان و سائر اقوام بشری راه نیافته است . این قاعده
شامل حال سائر مذاھب الھی می باشد . دین خدا یکی است و بواسطه پیامبرانی از اقوام و زبانھای
متفاوت به کل بشریت رسیده است . موسی و مسیح این دین را به زبان عبری و محمّد (ص)ھم به زبان
عربی و سائر پیامبران و حکیمان و قدیسین مذاھب ھم در ھر قومی این دین را به زبان ھمان قوم به
قلوب مردمان رسانیده اند . دین اسلام را سلمان فارسی به زبان فارسی به قلوب ایرانیان رسانید . و در
ھر دوره ای عارفان و حکیمان ھر قومی ھم اسلام را به زبان قوم خودشان به قلوب طبقات مردم
رسانیدند . مثلاً مولوی بواسطه مثنوی و حافظ بواسطه غزلیاتش ایرانیان را در قرون اخیر به قلب دین
محمّد (ص) مربوط ساخته اند . و اینست که شیخ بھائی یکی از سلاطین فقه شیعی کتاب مثنوی مولوی
را « قرآن فارسی » نامیده است و این ادعائی به گزاف نیست . در ھر عصری نیز بایستی مؤمنانی صاحب
قلم و بیان باشند که دین خدا را به زبان زمانه قوم خویش به مردمان برسانند تا دین خدا ھمواره در ھر
قومی زنده و منوّر باشد . امروزه از طریق تورات و انجیل و قرآن و به زبانھای کھن و منقرض شده و اجنبی
نمی توان مردمان را به دین خدا رھنمون ساخت . علمای ھر قومی اوصیای پیامبرانند و کارشان ھمین
است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 122
معارف شما غیر عملي است !
برخی از مخاطبان ما می گویند که حرفهای ما مطلقاً مقرون
به اجرا نیست و مشتی شعارهای مطلق گرا و آرمانی است
و اصلًا به درد زندگی امروز نمی خورد و از بنیاد گرائی طالبان
هم بدتر است .
پاسخ ما :
یکی می گفت آدم اگر بخواهد براساس قرآن دین داری و مسلمانی
کند بهتر است خودش را بکشد چون مطلقاً محال است . ولی واقعیت
اینست همانطور که خود قرآن هم می گوید این کتاب فقط موجب
هدایت مؤمنان است و اتفاقاً کافران را گمراه تر می سازد و منافقان را
هم رسوا می کند . حال حرفهای ما هم نمی تواند برحق تر و بهتر از
قرآن باشد زیرا هر چه که فهمیده ایم از قرآن بوده است و سعی
می کنیم که قرآن به زبان فارسی و امروزی ترجمه کنیم همین و بس .
مخاطب حرفهای ما همه طبقات مردم اعم از کافر و مؤمن و منافق
هستند و لذا اثر این حرفها هم به درجه ای همانست که دربارۀ قرآن
نقل کردیم . و این همان رشد و هدایت است زیرا هر کسی آنچنان تر
می شود و سریعتر به غایت خودش می رسد حتّی کافران هم به
غایت کفر خود رسیده و لذا امکان توبه می یابند تا آدمی به انتهای
کفر خود نرسد از آن دل نمی کند الّا عاقلان که اهل عبرت هستند و
الزام نیست که حتّی درچاهی سقوط کنند تا نتیجه آنرا درک و باور
نمایند . هر حقیقتی به همان میزان که هدایت کننده است گمراه کننده نیز هست .