آیا تعلیم و تربیت ممکن است؟
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 164
موضوعات: تربیت،فرزند،کودک،آموزش,
برچسب ها: تعلیم و تربیت , آموزش , تصوف , عرفان اسلامی ,
[ بازدید : 126 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 164
فلسفه تعلیم و تربیت
تعلیم یک اکتساب ذھنی است ولی تربیت اکتسابی قلبی و روحانی می باشد . تعلیم ، اکتسابی از علوم
و اخبار و معلومات دنیوی است ولی تربیت ، اکتسابی اخروی و ماندگار می باشد . بنابراین فقط از طریق
تعلق و ارادت قلبی به یک استاد می توان علم او را نیز دریافت در غیر اینصورت حداکثر فقط می توان
اطلاعات و فرمولھای بی ریشه را از وی درک نمود و حفظ کرد.
علی (ع) می فرماید: « ھر که کلمه ای را بمن تعلیم دھد مرا پرستندۀ خود نموده است »
این سخن دال بر تعلیمی متکی بر تربیت است : علمی قلبی !
از طریق ارادت و اطاعت ومحبت قلبی نسبت به یک استاد می توان علم او را نیز یافت و خودی نمود و در
خویشتن کشت و زراعت کرد و به بار نشاند و به خود درخت علم استاد دست یافت و نه فقط به میوه
ھایش که فقط یکبار مصرف می باشند.
بنابراین یک تعلیم راستین و کامل که مولّد علم باشد محصول ارادت و رابطه قلبی شاگرد به استاد است
و این ھمان رابطه پیرو مرید می باشد . و اینست که مدارس و دانشگاھھای امروزین ھرگز تولید علم نمی
کنند و حداکثر کانونھای مصرف و برداشت معلومات و فرمولھا و شعارھایند. علم یک نفر را فقط می توان
از طریق ارتباط قلبی با وی کسب نمود و بس. یعنی از طریق ارادت و اطاعت قلبی و نه آموزش صرف
کلامی .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 170
هویت معلمین مدرن
می دانیم که نخستین معلمین بشری ھمانا پیامبران خدا بوده اند و سپس فلاسفه و حکیمان آن انگشت
شمار افرادی که در ھر جامعه ای به عشق علم زندگی خود را وقف تعلیم و تحقیق مینمودند و ھمانا به
عشق علم مبادرت به تعلیم طالبان علم می نمودند بی ھیچ مزد و منّتی ، درست مثل پیامبران خدا .
و اماّ در جامعه مدرن و نظام تعلیم و تربیت اجباری چه کسانی به سوی شغل معلمی میروند ؟
اولاً معّلمی یک شغل است مثل ھر شغل دیگری و ثانیاً یکی از کم درآمدترین مشاغل بر روی زمین است
زیرا طالبان علم ھمواره اندکند و لذا کسی برای تعلیم و تربیت اجباری پولی نمی پردازد و ھمانقدر ھم که
می پردازد با اکراه و انزجار است . و لذا در آمد حاصل از این شغل یکی از حرامترین درآمدھا ھم میباشد
. و ثالثاً آنانکه به این شغل روی می کنند اکثراً در میان اھل مدرسه از ناکامترین و کم استعدادترین افراد
ھستند که قرار است عشق علم را در شاگردان زنده کنند !؟ پس واضح است که در نظام تعلیم و تربیت
اجباری چه کسانی فارغ التحصیل می شوند و اصولاً چگونه علمی تعلیم داده می شود . در ھمه جای
جھان معلّمین متشنج ترین و عبوسترین و ریاکارترین قشر جامعه ھستند درست به دلایلی که ذکرش
رفت . زیرا به ھمان دلایل معلّمین اکثراً این شغل را با نفرت و از سر بیچارگی انتخاب نموده اند .
و امّا علِّت دیگر این معضله امری دینی و فطری است و آن اینکه پول گرفتن از بابت تعلیم و تربیت ذاتاً
حرام است ھمانطور که پیامبران حق نداشتند حتّی بر مردمان منّت نھند . و تعلیم و تربیت ذاتاً امری
روحانی و عاشقانه و مقدس است و لذا حضور جبر و پول و اکراه در این امر منجر به پیدایش تمدنی شده
است که تماماً جّبار و پول پرست و متشنج و نفرت زا و ریاکار است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 162