(چند روایت سیاسی)
موضوعات: سایر مطالب,
برچسب ها: ثروت راکفلر , علت بدبختی ها , استخدام , شراکت ,
[ بازدید : 118 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
١-ھمه مرثیه ھا برای عشق است . عشقی که حقوقش ادا نشده و لگد مال گردیده است .
٢- ھمه جنایت ھا نیز برای عشق است . عشقی که مورد خیانت واقع شده و
به مبلغی ناچیز فروخته شده است .
٣- دو نوع سرنوشت نیز بیشتر نداریم : سرنوشتی که حاصل وفای به عشق است
و سرنوشتی که حاصل جفای به عشق است .
۴-زندگی آدمی کوره عشق است و آنکه عشق را نمی شناسد زندگی را نمی شناسد
و کیست که عشق را نشناسد . ولی آنانکه آن را لگد مال کرده اند دچار نسیان شده اند
نسبت به عشق و زندگی و خویشتن .
۵- و دو نوع انسان بیشتر نداریم . عاشق و فاسق . آنکه بر عشق می ماند و آنکه
آنرا به معامله می نھد.
۶- و اما به راستی عشق چیست ؟ عاشق کیست و معشوق کیست ؟
----------------------
۵۶ - زن عاشق نیست بلکه عاشق عشق مرد به خود می باشد و بین زن و
مرد حجابی بزرگتر از عشق نیست و زن در دورترین حد از مرد عاشق خود
قرار دارد و درباره اش کاملاً کور و کر می شود تا زمانی که عشق به سر آید و فراق رخ نماید .
--------------------------
١٢ - کل مکرھا و فتنه ھا و کینه ھای عرصه عشق جنسی ھمین است که عاشق
می خواھد نیاز خود را لباس ایثار بپوشاند که خود بی نیاز مطلق و خدایگونه
است و می خواھد معشوق را نجات دھد و خوشبخت نماید .
از کتاب " عشق شناسی " استاد علی اکبر خانجانی
١-ھمه مرثیه ھا برای عشق است . عشقی که حقوقش ادا نشده و لگد مال گردیده است .
٢- ھمه جنایت ھا نیز برای عشق است . عشقی که مورد خیانت واقع شده و
به مبلغی ناچیز فروخته شده است .
٣- دو نوع سرنوشت نیز بیشتر نداریم : سرنوشتی که حاصل وفای به عشق است
و سرنوشتی که حاصل جفای به عشق است .
۴-زندگی آدمی کوره عشق است و آنکه عشق را نمی شناسد زندگی را نمی شناسد
و کیست که عشق را نشناسد . ولی آنانکه آن را لگد مال کرده اند دچار نسیان شده اند
نسبت به عشق و زندگی و خویشتن .
۵- و دو نوع انسان بیشتر نداریم . عاشق و فاسق . آنکه بر عشق می ماند و آنکه
آنرا به معامله می نھد.
۶- و اما به راستی عشق چیست ؟ عاشق کیست و معشوق کیست ؟
----------------------
۵۶ - زن عاشق نیست بلکه عاشق عشق مرد به خود می باشد و بین زن و
مرد حجابی بزرگتر از عشق نیست و زن در دورترین حد از مرد عاشق خود
قرار دارد و درباره اش کاملاً کور و کر می شود تا زمانی که عشق به سر آید و فراق رخ نماید .
--------------------------
١٢ - کل مکرھا و فتنه ھا و کینه ھای عرصه عشق جنسی ھمین است که عاشق
می خواھد نیاز خود را لباس ایثار بپوشاند که خود بی نیاز مطلق و خدایگونه
است و می خواھد معشوق را نجات دھد و خوشبخت نماید .
از کتاب " عشق شناسی " استاد علی اکبر خانجانی
« فلسفۀ 11 سپتامبر »
یازدھم سپتامبر و فاجعۀ برجھای دو قولوی نیویورک مبدل به نقطۀ عطفی در تاریخ تمدن مدرن جھان
گردید . حق این واقعه آنقدر واضح است که ھمه تئوریھای توطئه را بی خاصیت و مھمل ساخته است.
اینکه چنین فاجعه ای کار بن لادن بوده یا توطئۀ صھیونیزم و یا مفرّ امپریالیزم ، چندان تفاوتی ندارد.
نتیجه نھائی این واقعه دو امر مسلم است: ظھور روزبروز اشدّ توحّش و جھانخواری و خونخواری ماھیّت
تمدن غرب و ابطال ھمه شعارھا و مقدسات ریائی این تمدن و ظھور اشدّ دیکتاتوری و خفقان از بطن
جوامع غربی و بروز اشدّ کینه و نفرت این تمدن نسبت به ارزشھای اخلاقی و دینی و عقلی و الھی
و قطبی شدن جوامع بشری در قبال این تمدن به دو کانون کفر و ایمان .
بھرحال این واقعه به اراده و دست ھر فرد یا گروھی که به فعل در آمده نھایتاً امری برحق است و افراد و
جوامع بشری را جبراً بسوی انتخابی واضح و صادقانه سوق می دھد تا یا رومی روم باشند و یا زنگی
زنگ. این انتخاب مستمراً اجتناب ناپذیرتر می آید و جای ھیچ تردید و تذبذب و نفاقی باقی نمی گذارد. این
دو برجی که فرو ریخت ھمچون فرو پاشی دو بت لات ومنات بود. آنچه که فرو ریخت عظمت و قداست و
قدرت مطلقه علم و تکنولوژی بود که بت اعظم این تمدن جھانی می باشد و آمریکائی را که تا قبل از این
واقعه بھشت کافران جھان بود مبدل به جھنم نمود و بلکه ھمه جای زمین را برای جھانخواران نا امن نمود
و کشور آمریکا را مبدل به یک جامعه تماماً اطلاعاتی –امنیتی – نظامی – جاسوسی ساخت و حداقل
آزادی فردی را ناممکن نمود . قداست علم و آزادی باطل شد. ١١ سپتامبر سر آغاز افول تمدن غرب است
یعنی آغاز آخرالزمان این تمدن .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 74
استاد علی اکبر خانجانی
فلسفۀ تروریزم
تروریزم بمعنای ایجاد ھراس و ناامنی به قصد رسیدن به امیالی ناحق است. بدین ترتیب نخستین نطفه
ھای پیدایش تروریزم را در کانون گرم خانواده ھا می یابیم آنگاه که برای آرام کردن کودکی متوسل به
لولو خرخره می شویم و یا برای ارضای امیال خویش ھمسر خود را تھدید به طلاق یا خیانت می کنیم .
اگر تمدن مدرن ما یک تمدن تروریست است و اگر جامعه به مثابه یک خانوادۀ کلان است پس علل پیدایش
تروریزم را بایستی در روابط پنھان زناشوئی و رفتار با فرزندان خود جستجو کنیم . این یک مسئله تربیتی
است و نه سیاسی .
ترور و تروریزم را فقط ھم در قلمرو تسلیحات و قتال جستجو نکنیم. امروزه بخش عمده ای از تجارت و
تبلیغات بازرگانی عین تروریزم است. مثلاً صنعت جھانی بیمه که پر سودترین صنایع است تماماً محصول
ھراس افکنی می باشد. بخش عمده ای از صنعت پزشکی نیز به ھمینگونه است که امپراطوریھای
داروئی و شیمیائی را بر پای می دارند. ھر خبر ھراس آوری موجب بالا رفتن نرخ طلا و نفت و سائر
کالاھاست . و نھایتاً خود تروریزم به زعم غربی ھا نیز مبدل به بزرگترین تبلیغات تجاری در جھان شده و
امپریالیستھا را مستمراً پروارتر می سازد . امروزه ھیچ تجارتی پر سود تر از تروریزم نیست و لذا خود
سازمانھای اطلاعاتی شبانه روز مشغول اختراع و تولید گروھای تروریستی در جھان ھستند که عملیات
یازده سپتامبر را نیز بایستی یکی از این تجارتھای کلان دانست .
تروریزم پنھان در خانواده ھا اینک در حکومتھا خود نمائی می کند . این ھمان است. و کلام آخر اینکه
انسان کافر ، انسانی وحشت زده است و در عرصه آخرالزمان که قلمرو ظھور کامل نفس بشر است این
وحشت نھان به میدان ظھور آمده است. و لذا شاھد، جھانی تماماً وحشت زده و ھراس آوریم . تروریزم ،
فلسفه قیامت کفر است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 74