بد بخت ترین زنان کیستند ؟
موضوعات: رابطه زن و شوهر،ازدواج،طلاق،عشق،نفرت،,
برچسب ها: بدبختی زنان , محبت مرد , عشق مرد , نیاز جنسی ,
[ بازدید : 109 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
مرضی بنام همجنس گرائی
عصر مدرنیزم به لحاظی عصر نھضت جھانی ھمجنسگرایان است و بدین لحاظ به مثابۀ رجعت
جھانی قوم لوط می باشد و عصر لوطیزم یا لاطیزم است زیرا فرھنگ حاکم بر این جماعت ھمانا
لوطی گری و لاطی است . و می دانیم که جماعت لاط و لوطی بیش از ھر امری معروف به لاابالیگری
و عدم تعھد به امور اخلاقی و اجتماعی ھستند . و در عوض دعوی عشق و عاشقی و خدمت بی
شائبه به دیگران را دارند البته خدمات فسق و فجوری و عشرتکده ای و میخانه ای و پا منقلی. و این
نیز دیگر از نشانه ھای آخرالزمان و پایان تاریخ به عنوان عرصه انقراض نسل بشر می باشد . تکّبر و
خود پرستی تا سر حد انکار ھر تعھدی حتّی در قبال نیاز جنسی و ازدواج منشأ اصلی بروز مرض یا
عذابی بنام ھمجنسگرائی است که در مردان تحت عنوان عشق گرائی و تخدیر گرائی وگاه درویش
گرائی و در زنان مدرن تحت عنوان فمینیزم خودنمائی می کند : مکتب اصالت مردانگی و نرینه گی و
اصالت مادینه گی ! و این یک زندگی انگلی و کرم صفتی است چرا که انگل و کرم کدو بطور ژنتیکی در
آن واحد در خودش حامل نرینه گی و مادینه گی است و لذا جانوری خود –گاه می باشد . ولی در
انسان این مرض ژنتیکی نیست بلکه فرھنگی و اخلاقی می باشد و توجیه ژنتیکی و روانی این مرض
یک فریب بزرگ می باشد . این مرض دشمن تعھد و وفا و مسئولیت است و لذا یکمرض کاملاً کافرانه
و فاسقانه می باشد و مبتلایانش در جرگه معذبترین افراد بشری می باشند و جز با توبه از کفر و
فساد اخلاقی علاجی ندارند .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 170
یک ادعاي زنان
(علت فحشاي زن شوهر دار)
ھمۀ زنان مدعی ھستند که شوھرشان موجب فحشاء و فساد اخلاقی آنھا می شوند . این ادعا ھم
درست است و ھم نادرست . درستی این ادعا بدان جھت است که زن میخواھد که شوھرش او را
ھمچون خدا بپرستد و مرید ھوسھای او باشد . در اینجا دو حالت پیش می آید : یا مرد این ارادۀ زن را
تحقق می بخشد که در این صورت نھایتاً بصورت جاکش و دلال زنای زن خود می شود که طبعاً او را
به سمت فحشاء کشانیده است . و یا اینکه تسلیم ارادۀ زن نمی شود و در عین حال او را تحت
نصیحت و ولایت خردمندانه خود ھم قرار نمی دھد و زن ھم از او اطاعت نمی کند و تمکین جنسی
ھم نمی نماید و مرد از خانه فراری شده و چه بسا بسوی ھرزه گی میرود و زن ھم برای انتقام از
او و نیز به قصد اینکه بلاخره مرد دیگری را پرستنده و مرید خود سازد به زنا مبتلا می شود . پس می
بینیم که بر حسب ظاھر در این ھر دو حالت مرد باعث فحشای زن است .
فقط مردانی که زن خود را به قدرت ایمان و عقل خود تحت ولایت خود در می آورند مانع فساد اخلاقی
زن می شوند . و در این صورت اگر زن تسلیم نشد و طغیان نمود او را طلاق میدھند که از این طریق
نیز او را از ابتلای به خیانت و زنا باز می دارند . پس مردی که نه قدرت ولایت بر زنش را دارد و نه
شھامت و صداقت طلاق را دارد مسلماً زن را بسوی فحشاء سوق می دھد.
در اینجا یک سوال دینی و معرفتی قابل طرح است و آن اینکه آیا خداوند در آخرت زن را مسئول
سرنوشت خود قرار نخواھد داد و فقط شوھرش را مؤاخذه خواھد کرد ؟ پاسخ به این سوال از لحاظ
معرفت دینی کاملاً منفی است . و اما از لحاظ عقلانی و بخصوص ادعاھای آزادی خواھانه و استقلال
طلبانۀ زن مدرن ھم زن حق ندارد که مرد را مسئول سرنوشت خود قرار دھد . اینکه زن به لحاظ
سرنوشت بازیچۀ شوھر خود می شود عذاب کفر اوست که نمی خواھد به حقوق و وظایف عقلی و
دینی خود تن در دھد و لذا نیاز جنسی مرد را حربه ایی می سازد تا او را بردۀ خود نماید و ھمین امر
او را به سمت فحشاء می کشاند . پس او خود باعث فاحشگی خود می شود .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 27