دین به زبان ساده
موضوعات: دین،اسلام،قیامت،آخرالزمان،بهشت،جهنم،گناه،عذاب،حجاب،,
برچسب ها: دین , وجود خدا , شیطان , خودشناسی , ملائکه ,
[ بازدید : 109 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
حکمت جاوید ( انسان لایق ):
انسانی لایق عزّت است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق ایمان است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق معرفت است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق محبت است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق سلامت است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق زندگی است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق جاودانگی است که برای دیگران ھم بخواھد .
انسانی لایق انسانیت است که برای دیگران ھم بخواھد .
آنکه چنین نیست مجسمۀ شیطان است انسان نیست بلکه شیطانی در صورت بشر .
این ھمان انسان کافر و بخیل است . انسان فقط در دیگران به حق خود می رسد و دیگر ترین دیگران ھم
خداست که ذات بشر است .
انسان و شیطان
در قرآن می خوانیم که شیطان کالائی جز غرور برای آدمی ندارد و انکار و اعمال زشت و نادرست رابرای
آدمی برحق و زیبا می سازد و بدینگونه انسان در قبال کردارھای نادرست خود مغرور و خودستا می
شود. و اما آیا این کارخانه زیباسازی اعمال زشت در کجای انسان قرار دارد؟ بدون شک این کارخانه جائی
جز ذھن و قوه اندیشه گری و توجیه و تحلیل نیست. این ھمان کارگاه غرّه شدن انسان است . در این
کارگاه یک میل و عمل فاسقانه لباس عشق بر تن می کند یک عمل تجاوزگرانه لباس خدمت وایثار به تن
می کند ھرزه گی و بولھوسی تحت عنوان آزادی و اختیار و استقلال اراده توجیه میشود، ترس و عافیت
طلبی با واژه صبر و توکل تقدیس می گردد و الی آخر. پس شیطان در مغز و اندیشه ماست. ولی آیا
چگونه می توان حد و مرز و ماھیت تفکر و تعقل را از توجیه گری و تبدیل صوری مفاھیم و خودفریبی و
شیطنت تشخیص داد ؟ در قلمرو فلسفه و خودشناسی منطقی ھر چند که صدھا ملاک بین این دو امر
معلوم شده است ولی نھایتاً ھمواره جائی برای فریب فکر وجود دارد و ھیچکس از وسوسه شیطان مبرا
نیست و گرنه اطاعت از رسولان و امامان ھدایت امری بیھوده می بود و اصلاً کل دین محلی از اعراب نمی
داشت و فلسفه و دانش بشری می تواند انسان را کفایت کند و بر جای مذھب قرار گیرد.
احکام اخلاقی و عملی دین واضح ترین محک برای چنین تشخیص می باشد ولی این احکام نیز در ھر
مذھبی و فرقه و فلسفه دینی متفاوت ھستند و علاوه بر این در ھر نظام شرعی و اخلاقی نیز دریائی از
احکام در درجات متفاوت وجود دارند که ضد و نقیض می نمایند و ھمین احکام قلمرو خودفریبی ھای
خواسته و ناخواسته بشرند و لذا کفایت نمی کنند و اینست که آخرین پیامبر خدا ،یک انسان متشرع بدون
امام ھدایت را ھم کافر می خواند . میزان امام است و نه احکام.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 211
آیا حمله نظامی آمریکا به ایران محتمل است؟
اگر انقلاب اسلامی ایران بر اصول و موازین حقه خود استوار بماند و در جھان به پیش رود و از مبانی خود
عدول نکند و در قبال وسوسه ھای علمی- فنی- دیپلماتیک به شرک و نفاق نگراید بدون تردید مستمراً
کل جھان اسلام و سپس بشریت را با خود ھمسو خواھد نمود و امپریالیزم را به انزوا و انحلال خواھد
کشاند. و در این صورت شیطان بزرگ برای بقای خود در جھان و حفظ سیطره جھانی اش بدون تردید نھایتاً
دیوانه شده و دست به حمله ای جھانی بر علیه ایران خواھد زد تا یکبار برای ھمیشه خود را آسوده سازد
و بقای خود را تضمین کند و ریشه حق را بر کند. این ھمان جنگ نھائی بین کفر و دین است که تکلیف
بشر را برای ھمیشه یکسره خواھد نمود و زمینه را برای ظھور جھانی ناجی موعود فراھم خواھد کرد و
چه بسا چنین جنگی با این ظھور مصادف گردد و ناجی موعود با قدرت الھی خود به یاری اھل دین برآید و
بنیاد کفر را بر کند.
بھر حال اگر ایران ھم خدای ناکرده از اصول خود منحرف شود خداوند دین خالص خود را از میان قومی
دگر احیاء و بر پا خواھد نمود و واقعه مذکور بھرحال رخ خواھد داد و این اجتناب ناپذیر است. بدون تردید
چنین جنگی تمام عیار و جھانی است و کل بشریت را مشمول خواھد شد و ھیچ شباھتی به جنگھای
قبلی در تاریخ نخواھد داشت زیرا جنگ تمام عیار بین کل حق و کل باطل خواھد بود. امیدواریم که ایران
لیاقت این امر را داشته باشد که امّ القرای دین و حقیقت و معرفت و انسانیت در جھان باشد انشاءالله!
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم - ص 130
انسان و شیطان
در قرآن می خوانیم که شیطان کالائی جز غرور برای آدمی ندارد وانکار و اعمال زشت و نادرست رابرای
آدمی برحق و زیبا می سازد و بدینگونه انسان در قبال کردارھای نادرست خود مغرور و خودستا می
شود. و اما آیا این کارخانه زیباسازی اعمال زشت در کجای انسان قرار دارد؟ بدون شک این کارخانه جائی
جز ذھن و قوه اندیشه گری و توجیه و تحلیل نیست. این ھمان کارگاه غرّه شدن انسان است . در این
کارگاه یک میل و عمل فاسقانه لباس عشق بر تن می کند یک عمل تجاوزگرانه لباس خدمت وایثار به تن
می کند ھرزه گی و بولھوسی تحت عنوان آزادی و اختیار و استقلال اراده توجیه میشود، ترس و عافیت
طلبی با واژه صبر وتوکل تقدیس می گردد و الی آخر. پس شیطان در مغز و اندیشه ماست. ولی آیا
چگونه می توان حد و مرز و ماھیت تفکر و تعقل را از توجیه گری و تبدیل صوری مفاھیم و خودفریبی و
شیطنت تشخیص داد ؟ در قلمرو فلسفه و خودشناسی منطقی ھر چند که صدھا ملاک بین این دو امر
معلوم شده است ولی نھایتاً ھمواره جائی برای فریب فکر وجود دارد و ھیچکس از وسوسه شیطان مبرا
نیست و گرنه اطاعت از رسولان و امامان ھدایت امری بیھوده می بود و اصلاً کل دین محلی از اعراب نمی
داشت و فلسفه ودانش بشری می تواند انسان را کفایت کند و بر جای مذھب قرار گیرد.
احکام اخلاقی و عملی دین واضح ترین محک برای چنین تشخیص می باشد ولی این احکام نیز در ھر
مذھبی و فرقه و فلسفه دینی متفاوت ھستند و علاوه بر این در ھر نظام شرعی و اخلاقی نیز دریائی از
احکام در درجات متفاوت وجود دارند که ضد و نقیض می نمایند و ھمین احکام قلمرو خودفریبی ھای
خواسته و ناخواسته بشرند و لذا کفایت نمی کنند واینست که آخرین پیامبر خدا ،یک انسان متشرع بدون
امام ھدایت را ھم کافر می خواند . میزان امام است و نه احکام.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 230
انسان و شیطان
در قرآن می خوانیم که شیطان کالائی جز غرور برای آدمی ندارد و افکار و اعمال زشت و نادرست را برای
آدمی برحق و زیبا می سازد و بدینگونه انسان در قبال کردارھای نادرست خود مغرور و خودستا می
شود. و اما آیا این کارخانه زیباسازی اعمال زشت در کجای انسان قرار دارد؟ بدون شک این کارخانه جائی
جز ذھن و قوه اندیشه گری و توجیه و تحلیل نیست. این ھمان کارگاه غرّه شدن انسان است . در این
کارگاه یک میل و عمل فاسقانه لباس عشق بر تن می کند یک عمل تجاوزگرانه لباس خدمت و ایثار به تن
می کند ھرزه گی و بولھوسی تحت عنوان آزادی و اختیار و استقلال اراده توجیه میشود، ترس و عافیت
طلبی با واژه صبر و توکل تقدیس می گردد و الی آخر. پس شیطان در مغز و اندیشه ماست. ولی آیا
چگونه می توان حد و مرز و ماھیت تفکر و تعقل را از توجیه گری و تبدیل صوری مفاھیم و خودفریبی و
شیطنت تشخیص داد ؟ در قلمرو فلسفه و خودشناسی منطقی ھر چند که صدھا ملاک بین این دو امر
معلوم شده است ولی نھایتاً ھمواره جائی برای فریب فکر وجود دارد و ھیچکس از وسوسه شیطان مبرا
نیست و گرنه اطاعت از رسولان و امامان ھدایت امری بیھوده می بود و اصلاً کل دین محلی از اعراب نمی
داشت و فلسفه و دانش بشری می تواند انسان را کفایت کند و بر جای مذھب قرار گیرد.
احکام اخلاقی و عملی دین واضح ترین محک برای چنین تشخیص می باشد ولی این احکام نیز در ھر
مذھبی و فرقه و فلسفه دینی متفاوت ھستند و علاوه بر این در ھر نظام شرعی و اخلاقی نیز دریائی از
احکام در درجات متفاوت وجود دارند که ضد و نقیض می نمایند و ھمین احکام قلمرو خودفریبی ھای
خواسته و ناخواسته بشرند و لذا کفایت نمی کنند و اینست که آخرین پیامبر خدا ،یک انسان متشرع بدون
امام ھدایت را ھم کافر می خواند . میزان امام است و نه احکام.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 211
شیطان شناسی