فلسفۀ حجاب زن
موضوعات: دین،اسلام،قیامت،آخرالزمان،بهشت،جهنم،گناه،عذاب،حجاب،,
برچسب ها: حجاب , راز خلقت , حیای زن , رابطه با نامحرم ,
[ بازدید : 105 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 113
تناقض شیکی و حجاب
حجاب اگر به انگیزه عفت و عصمت است در یک کلام بمعنای جلب نظر نکردن به عمد است بواسطه لباس
،رفتار یا گفتار و روشھای زیستن . امروزه بسیاری معتقدند و حتّی در رسانه ھای ملی ما تبلیغ می کنند
که شیک بودن ھیچ تناقضی با حجاب ندارد. پس بھتر است شیک بودن را تعریف کنیم . شیک بودن
بمعنای جالب و جذاب و تحریک کننده بودن مسلماً ھر چه باشد در تضاد با امر حجاب و عفّت است . حال
اگر بواسطه چادر و نقاب ھم درجائی جلب نظر شود این ھمان حجاب ضد حجاب است و یک نفاق
آشکار است و شبھه ای از مذھب ضد مذھب می باشد . بنابراین اگر منظور از حجاب ھمانا جلب نظر
نکردن نامحرمان باشد ھیچ قانونی قادر به محجبه نمودن و با عفت ساختن فرد یا جامعه ای نیست . پس
بھتر است که معنا و فرھنگ و انگیزه ھای حجاب و عفّت را توسعه و تعمیق دھیم و اینقدر کلیشه ای و
فرمالیستی عمل نکنیم . زیرا در یک جامعه مذھبی ھیچ زنی خطرناکتر از زن فاسد محجّبه نیست زیرا ھم
فتنه اش وسیعتر و نامرئی تر است و ھم دین خدا را بد نام می کند و ھم نفاق را اشاعه می دھد .
حجاب شیک بدتر از بی حجابی است . زن با حجاب زنی است که از جلو مرد ھرزه ای عبور کند بی آنکه
نظرش را بسوی خود بکشد چه با چادر و چه بی چادر .
آنکه بواسطه حجابش جلب نظر نامحرمان می کند بسیار مخربتر است تا آنکه صرفاً بواسطه اندامھایش
دلربائی می کند زیرا بواسطه حجاب ، نگاه افراد نامحرم و ھرزه به اعماق نفس و روان زن نفوذ میکند و
در آنجا منزل می گزیند و نفس زن را تسخیر می کند و او را روسپی صفت می نماید . درحالیکه نگاه صرف
به اندام بسیار سطحی تر و پاک شونده تر است . حال بھتر می توانیم علّت مفاسد اخلاقی و روسپی
گری پنھان را در جامعه خودمان درک کنیم و لذا علاجش نمائیم بواسطه آیه لا اکراه فی الدین .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 147
فلسفه نفاق - (دین ابزاري)
در یک کلام بایستی نفاق را حاصل ابزاری نمودن ارزشھای معنوی و فطری دانست که فطری ترین
ارزشھا که منشأ ھر ارزشی است دین خداست. لذا ابزاری ساختن دین به مثابۀ اشدّ نفاق و مھد ھر نفاق
می باشد .
رعایت حجاب جھت جلب نظر ویژه مردان، نماز خواندن جھت حلال سازی حرام، موعظه دینی جھت امرار
معیشت ، استفاده از الفاظ و معارف دینی جھت جلب شھرت و تدارک ریاست ،بکارگیری معانی و آیات
الھی جھت توجیه و تقدیس مقاصد دنیوی و ...... نمونه ھائی از ابزاری نمودن دین است که قلمرو پیدایش
نفاق بعنوان اشد کفر می باشد که در قرآن مذکور است .
آدمی برای امرار معیشت و ارضای نیازھای غریزی خود نیازی به دین ندارد و خداوند بدون دین و ایمان ھم
به ھمه مخلوقاتش بی منّت رزق می دھد .
لذا کسی که دین را به قصد دنیا بکار می گیرد رزق خود را نیز به مھلکه می اندازد و حرام و فاسد می
کند و بین خود و خدایش نفاق می اندازد و در آن خلاء سقوط می کند . لذا استفاده ابزاری و دنیوی از دین
به مثابۀ غایت حماقت بشر است . و ھمه عذابھای اھل دین از بابت این حماقت است . کسی که دین را
برای دین نخواھد ، معنا را برای معنویت و ارزش را برای حقّ ارزش نخواھد و عفّت را برای عفّت و
معرفت را برای حق معرفت نخواھد به نفاق مبتلا شده است .
از کتاب " دایزه المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد دوم ص 100
آنچه هست دلیل آِنچه نیست :
ادب ناپذیری دلیل فقدان وجدان است .
نصیحت ناپذیری دلیل فقدان دین است.
محبّت ناپذیری دلیل فقدان دل است .
وظیفه ناپذیری دلیل فقدان عھد است.
عرف ناپذیری دلیل فقدان آدمیّت است.
آرامش ناپذیری دلیل فقدان ایمان است.
ھمسر ناپذیری دلیل فقدان عصمت است .
دین ناپذیری دلیل فقدان عقل است .
میھمان ناپذیری دلیل فقدان عزّت است .
اعتماد ناپذیری دلیل فقدان صدق است.
حجاب ناپذیری دلیل فقدان حرمت است.
امامت ناپذیری دلیل فقدان جان است.
فنا ناپذیری دلیل فقدان وجود است.
از کتاب دایره المعارف عرفانی استاد علی اکبر خانجانی جلد چهارم ص 86