« پاستور » پیامبر حیات زدائی از زندگی
موضوعات: درمان بیماری ها- ترک اعتیاد,
برچسب ها: میکروب , بهداشت , بیماری های مسری , سموم کشاورزی , واکسیناسیون ,
[ بازدید : 121 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
فلسفه پاكيزگي و زيبائي
ھر چه تكنولوژي پر زرق و برقتر مي شود انسانھاي مدرن ھم بي سليقه تر و بي نظافتر و لا اباليتر
مي شوند گوئي تكنولوژي آدمي را از ھر اراده اي تھي ميكند و انسانھا را ھم مبدّل به ابزارھا فني
مي سازد كه از ھر احساس و مسئوليت و وجداني بيگانه مي كند و حتّي مدلھاي لباس و آرايش و
دكوراسيون زندگيشان را ھم به آنھا تحميل مي نمايد و آنھا فقط بازيچه ھائي براي تقديس قدرت
تكنولوژي ھستند . ھمه آدمھا ظاھراً برق مي زنند و باطناً گنديده اند . به لحاظ نظافت و نزاكت و ادب
و حتّي زيبائي صوري ھم بشر مدرن از ھر دوراني وحشي تر و كثيف تر شده است و لذا اينھمه
امراض ميكروبي و آلودگي ھا رشد يافته اند . بشر مدرن حتّي آداب استحمام و شستشو و نظافت
شخصي را ھم از ياد برده است و مبدّل به جانور نجس و حامل دھھا مرض گشته است . ھمه داراي
امراض جلدي و عفوني و خوني و ويروسي متنوعي ھستند . انسانھاي مدرن ھر يك تبديل به زباله
دان كالاھاي صنعتي شده اند و در درون خود در حال گنديدن ميباشند و لذا شبانه روز بايستي انواع
عطر و ادكلن مصرف نمايند تا براي يكديگر قابل تحمل شوند و خانه ھايشان را ھم با انواع سموم ضد
عفوني كنند تا نپوسند . و اين در حالي است كه شبانه روز رسانه ھا و مدارس مشغول آموزش
عمومي دربارۀ بھداشت و سلامت ھستند و ھر فردي به مثابه يك پزشك عمومي ميباشد و اتفاقاً
آلوده ترين و رنجورترين و بي نظافت ترين جماعت خود جامعه بھداشت و درمان است كه محل توليد
جديدترين ويروسھا و ميكروبھا مي باشد مثل ويروس ايدز كه از مراكز پژوھشي آمريكا اختراع شد و
سپس به مردم آفريقا نسبت داده شد .
نظافت و بھداشت امري برخاسته از طھارت و تزكيه نفس است . نفسي كه ناپاك و پليد است نمي
تواند به ھيچ روشي داراي حياتي پاكيزه و منظّم و زيبا باشد.« باطن خود را پاك كنيد تا خداوند دنياي
شما را زيبا كند».علي (ع) . بھداشت و نظافت و لذا سلامت تن امري مربوط به دانائي عاريه اي و
فنون علمي نيست بلكه يك نتيجه و معلول است . ھمانطور كه زيبائي ھم نوعي فن نيست بلكه
محصول طھارت و شرافت و ايمان است . صورت آدمي تجلّي سيرت اوست و اين صورت را نميتوان
بواسطه آرايش و لباس و جراحي پلاستيك زيبا ساخت فقط مي توان بزك كرد و عروسكي و
شھوتناك نمود . جمال آدمي ھمان جمالِ كمال اوست. چه بسا صورتھاي بظاھر زيبا كه نفرت انگيزند
و بدنھاي بظاھر برازنده و خوش قيافه كه حامل دھھا مرض و فساد و جنون ھستند . چه بسا كلمات
زيبا كه جز توليد بخل و عداوت و كينه نمي كنند . بدن انسان بي ايمان متعفن و بدبو است . زيبائي و
سلامت و جذابيت از آن مؤمنان است كه مشغول طھارت و تزكيه نفس خود ھستند و لذا خداوند آنان
را امر به رعايت حجاب و عفِّت مي كند زيرا قدرت جاذبه و نفوذ جادوئي دارند و بايستي خود را مصون
دارند تا شياطين و نگاھھاي ھرزه در وجودشان رسوخ نكنند و اين امر شامل زن و مرد مي باشد و
امري منوط به جنس خاصّي نيست . براستي كه نظافت از نشانه ھاي ايمان است . زيبائي و جذابيّت
جمال انسان فقط بواسطه ايمان و عفّت و تزكيه نفس حفظ مي شود و بلكه ارتقاء مي يابد و با مرور
زمان و كھولت ھم كاھش نمي يابد و بلكه به جاذبه اي معنوي تر و مقدس مي رسد.
آنكه مشغول پاكسازي و نظافت و زيبائي دل و انديشه خود باشد طبعاً نمي تواند ناپاكيھاي ھيكل و
محيط زيست و روابط اجتماعي را تحمل كند و خود بخود سلامت و پاكيزگي بيروني را ھم حفظ مي
كند . دل ناپاك و انديشه بخيل و ظالم مولّد تني رنجور و خانه اي كثيف و روابطي فاسقانه است .
از كتاب " دايره المعارف عرفاني " استاد علي اكبر خانجاني جلد اول ص 174
-----------------------
نشئگی : راه خروج از جامعه
آنگاه که فرد نه در درون خانواده عاطفه و فضائی برای نفس کشیدن می یابد و نه در بیرون از آن ، راھی
جز خروج از جامعه نمی یابد . این خروج به دو روش امکان می یابد : گرایش به مخدرات و قانون شکنی.
با تخدیر از خانه بیرون می رود و با شکستن قوانین عرفی و شرعی و اخلاقی ھم از جامعه خروج میکند
. این دو ملازم یکدیگر نیز می باشند . به ھمین دلیل عاطفی ترین افراد سریعتر خروج می کنند یعنی آنان
که عاطفی ترند ولی عقل فائق آمدن بر ستم را ندارند و این نوعی انتقام کشیدن از خویشتن نیز می
باشد .
یک فرد معتاد جھان ویژه خود را ایجاد می کند و دربھای ورود و خروج به افراد خانواده و جامعه را میبندد.
او بدینگونه زندان انفرادی اش را پدید می آورد .
معتادان برای خروج از این سلّول انفرادی جز اندک محبّت به چیز دیگری نیاز ندارند . لذا ھمه پروژه ھای
مبارزه با اعتیاد و مواد مخدر پاسخی وارونه میدھند .اعتیاد لکه ننگی بر بی عاطفگی وشقاوت خانواده ھا
و کل جامعه است . اعتیاد، بیش از آنکه موجب خفّت و رسوائی معتاد باشد موجب عذاب سائر افراد است
که بسیار شیک و بھداشتی و اصولی و اقتصادی زندگی می کنند ولی در پس پردۀ زندگیشان جز نکبت
و نفرت و تعفن نیست .
ھمه ما می دانیم که معتادان اکثراً به لحاظ شرافت انسانی و فضائل اخلاقی بسیار بھتر از اکثر مردمان
به ظاھر سالم ھستند و قلوبی بس رئوف دارند که از شقاوت و تزویر اطرافیان خروج کرده اند . اخلاق
معتادان و حتّی قاچاقچیان بمراتب شریف تر از واعظانی است که بر منبرھا جلوه ھای قدسی دارند و
جانماز آب می کشند . آنانکه در این خروج رھی بسوی حقّ نیافتند مخدر را یافتند که یک خودکشی
تدریجی است . این خودکشی دگرسوی خود پرستی جامعه است.
از " کتاب دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 240