امام کیست؟
موضوعات: دین،اسلام،قیامت،آخرالزمان،بهشت،جهنم،گناه،عذاب،حجاب،,
برچسب ها: امام , رهبری , عشق , روشنفکر , علوم دینی , تقلید ,
[ بازدید : 133 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
آیا می دانید....
*آیا می دانید که ھیچ چیزی را به یقین نمی دانید؟
****
*آیا می دانید اکثر قریب به اتفاق زنانی که طلاق می گیرند ھرگز از دست شوھرشان کتک نخورده اند؟
****
*آیا می دانید ھمۀ جنایتکاران خود را بیگناه می دانند ؟
****
*آیا می دانید ھمه کسانی که در عذابند در نزد وجدان خود آنرا بر حق می دانند ؟
****
*آیا می دانید که قیامت در حال بر پا شدن است؟
****
*آیا می دانید که ھمۀ انسانھا از خدا راضی ھستند؟
****
*آیا می دانید ھیچ زنی بخاطر فقر به تن فروشی نمی پردازد؟
****
*آیا می دانید که ھمه وسواسی ھا آدمھایی بسیار بی نظافت ھستند؟
****
*ایا میدانید که خداوند در آسمان نیست بلکه بر روی زمین است؟
****
*آیا می دانید که ھیچکس بواسطۀ گرسنگی بیمار نمی شود؟
****
*آیا می دانید که ھیچ پزشکی خودش را مداوا نمی کند؟
****
*آیا میدانید که بدون تلویزیون اکثر زناشوئی ھا از ھم می گسلد؟
****
*آیا می دانید که ماھیت نھائی ھر معنایی کاملاً وارونه است؟
****
*آیا می دانید که عشق حاصل اشدّ ضدیت است؟
****
*آیا می دانید که شما بار دوم است که بدنیا آمده اید؟
****
*آیا می دانید که اگر به پزشک رجوع نکنید بیماری شما بتدریج علاج می شود و ھیچ از عمرتان نمی
کاھد؟
****
*آیا می دانید که روزی خداوند خالق را دیدار خواھید کرد؟
****
*آیا می دانید که روزی شما ھیچ ربطی به کار کردن شما ندارد ؟
****
*آیا می دانید که کفر ھمان زندگی دل بخواھی است؟
****
*آیا می دانید که بیماری تن موجب سلامتی روان است؟
****
آیا می دانید که« واژه » (کلمه ) به معنای وارونگی است؟
****
*آیا می دانید که « سیاست » از ریشه « سیئه » به معنای بدی و شرّ است؟
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد سوم ص 8
چگونه می توان امام زمان (ع) را شناخت
طبق روایات شیعی برخی از مھمترین علائم حقانیت وجود امام زمان در ظھورش امور ذیل میباشند:
عبا و عمامه سبز ،مردی میانسال ، حامل عصا و تابوت حضرت موسی(ع) و ذوالفقار علی(ع) و
کتاب موسوم به « قرآن علی » بھمراه حضرت مسیح (ع) و سیصد و اندی از یارانش. این عمده علائم ،
شخصی ایشان است بھمراه برخی از علائم طبیعی و اجتماعی و غیره . ولی مھمترین و تعیین کننده
ترین اینھا علائم شخصی حضرت اوست وگرنه بسیاری از علائم طبیعی و بشری ظھور حضرت
مدتھاست که در سراسر جھان آشکار شده است و می تواند متعلق به ھر مدعی امامت باشد . و
نیز این روایت که در ھنگام ظھورش بر تاق آسمان، حقانیت این ظھور نوشته می شود که به مثابه
شناسنامه اوست . ولی آیا چه کسی و با چه سندی می تواند علائم شخصی ایشان را تشخیص
دھد که درست است و جعلی نیست؟ و نیز اینکه امروزه به کمک اشعه لیزر از زمین و یا ماھواره ھا
می توان در آسمان ھر مسئله ای را بھر زبانی نوشت . پس این علامت ھم قابل سندیت نیست. پس
ملاک تشخیص ایشان از یک دجال چیست؟ آیا براستی ھیچیک از ما شیعیان که شبانه روز در انتظار
ظھورش ضجه می زنیم لحظه ای ھم به این امر اندیشیده ایم و یا اینکه تعارف می کنیم و یا می
پنداریم که آن حضرت خودش می اید و درب خانه ما را می زند و ما را نجات می دھد و گور بابای بقیه
!! بنظر می رسد این آخری از سائر دلایل، معنوی تر و قابل اعتماد تر باشد. اینطور نیست؟
امروزه وقتی که محاکمه سید علی محمد باب مدعی امام زمان بودن را به یاد میآوریم که چگونه در
یک امتحان دستور زبان عربی مردود و محکوم به اعدام شد به حال خودمان خنده مان می گیرد با
این علائمی که در ذھن خودمان برای او قایل ھستیم آنھم در عصری که می توان به یاری تکنولوژی
حتی انسانی نورانی را سوار بر اسب در آسمان پرواز داد و ھمچون فیلمھای « جنگ ستارگان »
شمشیرھای نوری ساخت و یک مھدی یا مسیح ھزار بار متافیزکی تر از روایات تاریخی تحویل بشریت
داد. طبق اخبارھا و شایعات پراکنده سازمانھای جاسوسی و اطلاعاتی مشغول طراحی چنین ناجی
ھائی برای بشریت و خاصه مسلمانان ھستند. بنابراین نگران این داعیان امامت و نائب امامتی که در
کشورمان مردمان را سرکیسه می کنند نباشیم که بیش از حد رسوایند بلکه نگران آن امام زمانی
باشیم که در سازمانھای روشنفکری غرب مشغول طراحی شدن است که ھمه ویژه گیھای روایات
مسیحی و شیعی را دارد و بسیار برتر از آن است.
براستی آیا چاره چیست؟
بی تردید اگر بخواھیم طبق روایات تاریخی و علائم موجود در این روایات در انتظار ظھور ناجی باشیم
بایستی پیشاپیش خودمان را فریب خورده بدانیم و قطع امید کنیم. وقتی مشتی شیاد که اکثرشان
بیماران روانی و رسوایند قادر ھستند که مردمان را بفریبند وای بر آن امام و ناجی که در سازمان
ناسا تولید شود که حتی بر پیشانی او ھم نامش بدرخشد.
مسئله اینست و لاغیر!
پس بر ھر عاقلی مبرھن است که امام زمان جز بواسطه ایمان یقینی و معرفت قلبی و عرفان و
عطش جدی برای درک آن حضرت ،قابل تشخیص نیست . یعنی جز معرفت نفس ھیچ راھی مطمئن
وجود ندارد.
به یاد آوریم که در صدر اسلام درباره حقانیت امامت ائمه اطھار(ع) و شناسنامه آنھا کمترین تردیدی
نبود وآنان در تنھائی مطلق و گاه بدون وجود حتی یک مؤمن صدیق و عارف، شھید شدند آنھم بنام
ملحد و مرتد.
آنان ھم آشکارا فرزندان علی(ع) وفاطمه(ع) بودند و ھم به زبان عربی صحبت می کردند و جملگی
دارای کرامت بودند ولی ھیچ مشکلی از مسلمانان حل نشد وھمانھا آنان راشھیدساختند و نه کفّار.
آنچه امام را تشخیص میدھد و تصدیق می کند ھیچیک از علائم مذکور نیستند آنھم در دوران ما. ملاک
تشخیص امام، دل عاشق و ذھن عارف و جان ھوشیار ودر انتظار و جستجوگر است. حضرت
مسیح(ع) نیز در مسیحا بودنش به لحاظ نژاد و علائم ھیچ کم نداشت ولی بواسطه روحانیت یھود
محاکمه و مصلوب شد و نه رومیان شرابخواره و منکر خدای یگانه. پس بھتر است که بر خود بترسیم و
نشانه ھای جھانی و بشری و طبیعی و تاریخی ظھور را درک و تصدیق کنیم و خودمان را بواسطه
عرفان نفس و اخلاص در دین برای درک وجود مبارکش مھیا سازیم واز آن دریای علائم ضد و نقیض
حاصل از روایات تاریخی نومید باشیم که بھترین ملعبه دجّالان می تواند بود. امام را به قلب و جان و
عرفان می توان شناخت و نه با چشم و ھوش کتابی و فنی و شناسنامه ای . و به یاد داشته باشیم
که امام زمان شناسنامه ندارد. فقط با تکنولوژی باستان شناسی می توان درستی شمشیر
علی(ع) و تابوت موسی(ع) را در نزد ناجی موعود تشخیص داد . پس غربی ھا زودتر از ما تشخیص
می دھند . آیا اینطور نیست؟!از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 198
فلسفه مقام خلافت اللّهی انسان
بسیاری بر این باورند که اگر انسان جانشین خداست پس بایستی ھمه صفات او را ھم داشته باشد
یعنی بتواند از عدم بوجود آورد و ھر کاری که اراده کند انجام دھد . این تصوّر و احساس کافرانه انسان
نسبت به خود و خداوند است . زیرا انبیاء و اولیای الھی در طول تاریخ که از مظاھر کمال انسان بوده و
بیش از ھر کسی ظرف تحقّق مقام خلافت اللھی انسان بوده اند نه تنھا چنین صفاتی نداشته که به لحاظ
دنیوی بظاھر ضعیفترین افراد بشری بوده اند ھمانطور که خداوند ھم در کتابش فرموده که از
مستضعفترین انسانھا برای خودش خلیفه بر می گزیند و وارث زمین می کند . درحالیکه این انسانھا از
مادۀ زمین کمترین چیزی به ارث نمی برند و نمی گذارند .
کل جھان ھستی خلیفه خداست . کل کائنات و جھان طبیعت جانشین صفات اوست ولی انسان جانشین
ذات وحدانی اوست یعنی جانشین خود خود او ھمانگونه که در عرصه قبل از خلقت جھان بوده است. در
واقع انسان مظھر ھوی اوست و بایستی این ھو را در خودش جستجو کند و به آن برسد و در آن قرار گیرد
تا ارده خدا دربارۀ انسان تحقق یابد . و این معنا و مقام در سورۀ توحید بیان شده است : یگانگی ، بی
نیازی ، بی علت و معلول بودن و بی تائی .
خدا خواھی در خویشتن ھمانا ھو خواھی و بی تائی است نه صفات پرستی . بھمین دلیل علی (ع)
پرستش خدا بواسطه صفات را شرک نامیده است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 226
حسد : شعله اي از آتش دوزخ
سرنوشت ھر کسی معلول نگاھی است که به دیگران دارد . حسد معلول بدخواھی است . بشریت به
تجربه درک کرده که بخل و حسد براستی از جنس یک آتش نامرئی است که روح را بلاوقفه می گدازد و
سیاه می کند و لذا یک عذاب عظیم در وادی کفر و گناه می باشد . حسد در یک کلمه یعنی میل به
بدبختی دیگران.
آنانکه رحمت خدا و نعماتش را قدر نمی دانند و حقوقش را که ھمان اطاعت از احکام اوست رعایت نمی
کنند بناگاه دچار قحطی عاطفه و عزّّت و آرامش می شوند و سپس نسبت به کسانی که این نعمات را
دارا ھستند به عداوتی جنون آمیز می رسند و در صدد بر می آیند که این نعمات را در دیگران ھم نابود
سازند. و این جنگ تن به تن با خداست . کسی که عاشق بدبختی دیگران است طبعاً به آن بدبختی ھا
دچار می شود . ھمانطور کسی که عاشق سعادت دیگران است سعادتمند می شود .
علی (ع) ھمه امراض روانی بشر را حاصل حسد می داند . حسد دل را سیاه می کند و وجدان را می
میراند و عقل را زائل می کند و لذا صاحبش را به جنون و خود – براندازی می کشاند . و اینست که قرآن
می فرماید « کافران نسبت بخودشان بخیل ھستند ».در واقع بخل به دیگران منجر به عداوت با خود می
شود و عذابی بزرگتر از این نیست . چنین کسانی بتدریج پا به ھمه امکانات و شرایط باعزّت زندگی خود
می زنند و خود را به غایت خفّت و ذلّت می اندازند و نسبت بکل مردم به کینه ای حیرت آور می رسند و
چشم دیدن ھیچکس را که دارای عزّت و آرامش باشد ندارند . آدمی ھر چه را که برای دیگران بخواھد
برای خودش خواسته است . برای حسد بعنوان یک بیماری روانی ، علاجی نیست چرا که عذاب الھی
چون فرود آید شفاعتی ندارد و باید دورانش بسر آید و خود حسد در مرحله خود براندازی فرد موجب
ھلاکت نفس اماره و کافرش می شود . در واقع آتش حسد ، درمان کفر بشر است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص231
حس هستی
برای آدمی تنھا چیزی که احساس حیات و حسِّ ھستی پدید می آورد محبوبیّت است . ھمه کسانی که
روی به خودکشی ھا و مخدرات می کنند این حس را از دست داده و دیگر در دل کسی محبوب نیستند .
آنچه که ھویّت فردی نامیده می شود برخاسته از محبوبیّت است . کسی که لایق محبوب یک نفر نیست
چیزی نیست و بودن را در خود در نمی یابد و احساس نابودی و ھیچی می کند . این وضعیت در زنان
بصورت ھرزه گیھا و در مردان بصورت بزھکاریھا خودنمائی می کند . بنابراین ھر آنچه که تحت عنوان بی
ھویتی و تبھکاری و مفاسد اخلاقی وھرج و مرج در جامعه ای خودنمائی می کند حاصل فقدان محبت
است .
« من ھستم چون محبوب ھستم »: این تنھا تعریف از ھستی انسان و لایق انسان است که حقیقت
ھستی انسانی را بیان می کند . آنکه محبوب دلی نیست اصلاً نیست و برای جلب محبوبیت لااقل در نزد
یک نفر دست بھر کاری می زند حتّی روسپی گری و یا جنایت .
آنکه محبوب است ھست و آنکه ھست نیازی به اثبات خویشتن ندارد . زیرا ھمه تلاشھای مذبوحانه
بشری در جھت اثبات ھستی خویش است .
ھمه دروغھا ، فریب ھا ، جنونھا ، جنایت ھا ، اعتیاد ھا و مفاسد اخلاقی و اقتصادی و سیاسی معلول
فقدان محبت است .
ھمه ما نیازمند کسی ھستیم که ما را برای خودمان دوست بدارد در ھر وضعیتی .
کسی ھم ھست که از ارادۀ به محبوبیت بی نیاز باشد و خود مظھر دوست داشتن و عشق ورزیدن به
دیگران باشد ؟ حتی خداوند ھم مخلوقاتش را آفریده تا او را دوست بدارند و بپرستند و در غیر اینصورت
عذابشان می کند . آنکه ما را برای خودمان دوست بدارد و توقع محبت ھم نداشته باشد امام است .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد دوم ص 189