بخل علما و علم بخیل
موضوعات: خودشناسی,
برچسب ها: بخل , عالمان دینی , حجاب اکبر , خودفروشی , علم بغی ,
[ بازدید : 116 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 149
آیا دموکراسی ممکن است؟
دموکراسی به معنای حاکمیت اکثریت مردم است . حال اگر اکثریت مردم دریک جامعه موٌمن باشند این
دموکراسی دینی می شود و در عیراینصورت دموکراسی کافرانه و یا منافقانه خواھد بود .
و اما طبق معرفت قرآنی و ھمچنین تجربه بشری می دانیم که ھمواره تا قبل از پیدایش جامعه امام زمانی،
اکثریت مردمان ھرجامعه ای کافر و مشرک و منافقند و موٌمنان ھمواره گروھی بسیار اندک و پراکنده اند .
و این سنت خدا درمیان خلق است که دردھھا آیه قرآنی بسیار بارز است که اکثریت مردم را ھمواره
کافر و مشرک و ظالم می داند . پس اگر چنین است پس دموکراسی دینی فعلا مقدور نیست الابواسطه
دیکتاتوری و ایجاد اکراه و ریای در دین که موجب ھزاران فساد و فتنه است و اصل دین را نیز از میان می
برد و مرز حق و باطل را مخدوش می سازد و ھمه مردم را بسوی بدترین کفر یعنی نفاق می کشاند .
شورای سقیفه در صدر اسلام نخستین نماد از یک دموکراسی دینی و اسلامی بود که آنھمه فساد و فتنه
پدید آورد و علی (ع) و موٌمنان زیر بار آن نرفتند .و حتی دموکراسی دینی پنج ساله ای که علی (ع)با اکراه
و تھدید اطرافیان پدید آورد و پیشاپیش فاتحه آن راخواند که « شما تاب تحمل عدالت مرا ندارید. »
نیز سند تاریخی بزرگی برای موٌمنان است که تا زمانیکه اکثریت جامعه موٌمن نیستند بھتراست که موٌمنان
حقیقی از دخالت درحکومت بپرھیزند .
بھرحال ھمواره اکثر مردمان جاھل و کافرند و لذا طبعا طالب جبر و جبارند و فقط به جباران راٌی می دھند .
بنابراین این نوع دموکراسی چیزی جز دیکتاتوری و سلطنت پنھان نیست . این دموکراسی ھا ھمان
امپراطوریھای قدیم است که حتی مسئولیت اعمال خود را ھم به گردن مردم می نھد و از کوچکترین
مسئولیت ھم مبراست .
دموکراسی دینی به معنای واقعی کلمه ھمان جامعه امام زمانی است و لاغیر .
از دموکراسی دینی که بگذریم واقعیت اینست که حتی دموکراسی غیر دینی ھم ممکن نیست .
مثلا درکشور آمریکا که مھد دموکراسی محسوب می شود ھمواره حدود نیمی از مردم ھرگز در انتخابات
شرکت نمی کنند و نیمی از آن نیم دیگر موفق می شوند یک کاندیدا را به ریاست برسانند . یعنی حدود یک
چھارم مردم بر سه چھارم حکم می رانند . واین ھمان دموکراسی ضد دموکراسی است .
از این امر که بگذریم واقعیت دیگر اینست که حکومت مظھر نفس اماره جامعه است که برآن جامعه حکم
میراند و لذا درھمه حال برحق است وعدالت جاریست . آن گروه اندک از موٌمنان ھم کاری به حکومت
ندارند و تحت امر امام و اراده پروردگارند و از بابت حکومتھا ھم ھیچ گزندی به آنان نمی رسد . درست به
ھمین دلیل علی (ع) موٌمنان را از در افتادن با حکومتھای جبار منع کرده است تا زمانیکه اکثریت مردم
موٌمن نیستند و بھر حال با حکومت خود کنار می آیند . علی (ع) برای موٌمنانی که می خواھند علی رغم
میل اکثریت مردم با حکومت بجنگند عذابھای بزرگی پیشگوئی نموده است زیرا این موٌمنان با عدالت حاکم
برآن جامعه می جنگند .
درحقیقت ھمه حکومتھا درطول تاریخ تا به امروز دارای ماھیتی دموکراتیک (مردمی) بوده اند . ھیچ حاکم
عادلی نمی تواند برجامعه ای ظالم حکومت کند ونباید بکند .
حکومتھای دموکراتیک فقط ریاکارتر از سلطنت ھستند .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 139
ایران سرزمین یاران
ایران و ایرانی از قدیم الایام یاور مظلومان و حامی عدالت و منجی محبّت و صلح در تاریخ بشر بوده است
. نخستین قومی که خداوند را به یگانگی پرستش نمود ایرانی بود. در تاریخ جھان ایرانی تنھا قومی است
که مطلقاً سابقه بت پرستی ندارد و این بدان معناست که زرتشت بایستی نخستین پیامبر توحیدی در
تاریخ تمدن بشر بر روی زمین باشد که قدمتش از ابراھیم ھم بیشتر است که برخی از اساطیر کتاب
اوستا این قدمت را به اثبات می رساند.
ایرانیان حامی و پناه دھنده ھمه مظلومین و خداپرستان در تاریخ بوده اند. حدود ٢٥ قرن پیش به آوارگان
یھود که در ھمه جای زمین قتل عام می شدند پناه داد و آنھا را از نابودی حتمی نجات بخشید و ایران مھد
انبیای بنی اسرائیل شد. و امروز ھم بزرگترین و جدّی ترین حامی آوارگان فلسطینی در جھان است و نژاد
نمی شناسد و ھمواره ھر مظلوم خداپرستی از ھر نژادی را حمایت نموده است.
ھمانطور که امروزه نیز در مقابل اینھمه بی غیرتی دول عربی در قبال فلسطین، ساکت نمانده و حتی
منافع ملی و امنیتی خود را در خطر انداخته و از فلسطینی و افغانی و عراقی و کوبائی و سرخ پوستان
آمریکای لاتین در مقابل آدمخواران غربی، حمایت می کند و دست دوستی و حمایت بسویشان دراز می
کند و حتی در این محبت پا از حدود ایدئولوژی خود ھم فراتر نھاده است. و این ایثار ایرانی در دفاع از
شرافت انسانی است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم - ص 131
آیا اسلام دین جنگ است؟
یکی از بزرگترین تھمتھای ناحق به دین اسلام ھمانا جنگ طلبی بوده است و از ناحق و رسوا بودن این
تھمت ھمین بس که جنگ طلب ترین و متجاوزترین افراد و جریانات چنین تھمتی را زده اند یعنی استعمار
غرب و امپریالیزم جھانخوار که حتی آزادی و دموکراسی دروغین خود را ھم بواسطه بمباران به ملل ھدیه
میکنند. در قرآن کریم ھر کجا که سخن از ایمان آورده است بلافاصله دعوت به (عمل صالح) است و این
آیه و معنا در جای جای قرآن حضور دارد. و اما عمل صالح چیست؟ به زبان ساده یعنی عملی که در
سمت صلح با جھان و جھانیان باشد و فرد مومن را به صلح و وحدت با جھان و کل بشریت بکشاند.
ھمانطور که در عرفان اسلامی ھم انسان کامل انسانی در صلح و اتحاد با جھان است. در ھر کجای قرآن
ھم که سخن از جھاد و قتال است مربوط به جنگ طلبان و دشمنان صلح است. و مومنان مامورند که اول
خود را به صلح با جھان برسانند و سپس دشمنان صلح را اول به نصیحت و مذاکره و سپس با جھاد جنگ
مجبور به صلح نمایند. اسلام دین صلح و اسلام و تسلیم است و ھر کسی با اقرار به شھادتین به آسانی
بر این دین وارد می شود و حتی کسی حق ندارد منویات باطنی او را مورد تفتیش قرار دھد. اسلام حتی
فحاشی به دشمن را در میدان جنگ حرام کرده است. حقوق جنگی و جھادی اسلام نیز یک کرامت و
معجزه ای حیرت آور است. ھمه جنگھای صدر اسلام تدافعی و یا خنثی کننده دسیسه ھای دشمنان و
متجاوزان بوده است. فقط صھیونیست ھا اسلام را دین جنگ می خوانند یعنی کسانیکه حتی کودکان را
با گلوله می زنند.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم - ص 129
آیا حمله نظامی آمریکا به ایران محتمل است؟
اگر انقلاب اسلامی ایران بر اصول و موازین حقه خود استوار بماند و در جھان به پیش رود و از مبانی خود
عدول نکند و در قبال وسوسه ھای علمی- فنی- دیپلماتیک به شرک و نفاق نگراید بدون تردید مستمراً
کل جھان اسلام و سپس بشریت را با خود ھمسو خواھد نمود و امپریالیزم را به انزوا و انحلال خواھد
کشاند. و در این صورت شیطان بزرگ برای بقای خود در جھان و حفظ سیطره جھانی اش بدون تردید نھایتاً
دیوانه شده و دست به حمله ای جھانی بر علیه ایران خواھد زد تا یکبار برای ھمیشه خود را آسوده سازد
و بقای خود را تضمین کند و ریشه حق را بر کند. این ھمان جنگ نھائی بین کفر و دین است که تکلیف
بشر را برای ھمیشه یکسره خواھد نمود و زمینه را برای ظھور جھانی ناجی موعود فراھم خواھد کرد و
چه بسا چنین جنگی با این ظھور مصادف گردد و ناجی موعود با قدرت الھی خود به یاری اھل دین برآید و
بنیاد کفر را بر کند.
بھر حال اگر ایران ھم خدای ناکرده از اصول خود منحرف شود خداوند دین خالص خود را از میان قومی
دگر احیاء و بر پا خواھد نمود و واقعه مذکور بھرحال رخ خواھد داد و این اجتناب ناپذیر است. بدون تردید
چنین جنگی تمام عیار و جھانی است و کل بشریت را مشمول خواھد شد و ھیچ شباھتی به جنگھای
قبلی در تاریخ نخواھد داشت زیرا جنگ تمام عیار بین کل حق و کل باطل خواھد بود. امیدواریم که ایران
لیاقت این امر را داشته باشد که امّ القرای دین و حقیقت و معرفت و انسانیت در جھان باشد انشاءالله!
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم - ص 130
ظهور فاشیزم از قلب برابري
آیا این حیرت آور نیست که مخوفترین فاشیست ھای جھان از بطن فلسفه ھای برابری سربرآورده
اند؟البته سخن بر سر برابری حقوق انسانی واجتماعی نیست بلکه برابری و ھمسان سازی اندیشه و
احساس و عمل و کردار و سلایق و استعدادھا. و فرقی ندارد که فلسفه ھمسانی آدمھا تحت چه عنوان و
آرمانی باشد: سوسیالیزم، ناسیونالیزم، لیبرالیزم وغیره. استالین و ھیتلر و بوش سه نمونه از این سه
نوع برابرسازی ھستند که مبدل به سه دیوانه آدمخوار شدند.
انسانھا دارای حقوق یکسانند مخصوصاً در این حق که مطلقاً برابر نباشند و ھر کسی موجودی منحصر
بفرد خودش و خدایگونه باشد. این حق الھی انسان است و تنھا ویژه گی و تمایز انسان از حیوان تلقی
می شود وبدینگونه جوامع بشری از گله ھای گوسفند متمایز می شوند. ھمه برابری پرستان جھان
عاشق تبدیل انسان به گوسفند می باشند زیرا کل بشریت را ھمچون یک لقمه واحد برای بلعیدن خود
می خواھند.
این ایده برخاسته از طبع جھانخواری وآدمخواری است. انسانھا در فردانیت ویژه خود برابرند. ھمه
دیکتاتورھای تاریخ عاشق ھمسان سازی افراد جامعه بوده اند و در ھر مکان و زمانی متوسل به یک ایده
وآرمان خاصی شده اند که گاه دینی بوده وگاه سیاسی و اقتصادی و فلسفی و امثالھم. و امروزه این
ایده تحت عنوان « دموکراسی »بر کل جھان مسلط شده که فریبکارانه ترین ایده آدمخوارانه است زیرا دم
از حکومت مردم بر مردم می زند. و این یک دجال جھانی است که با استفاده از افسون تکنولوژی و
مصرف پرستی بر مردم جھان سیطره یافته است زیرا تکنولوژی کارگاه ھمسان سازی است.
فاشیزم مدرن فرزند طبیعی تکنولوژِیزم است.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 124
دو نوع جنگ و صلح
تضاد و وحدت بین انسانھا یعنی دوستی و دشمنی بین انسانھا از دو نوع کاملاً متفاوت است : ذاتی و
صفاتی : باطنی و ظاھری ! و این تفاوت بین دو ھدف است و دو وسیله . تفاوت بین مؤمن و کافر یک
تفاوت باطنی و ذاتی است یعنی تفاوت بین دو نوع ھدف و دو نگرش. ولی تفاوت بین فقیر و غنی یک
تفاوت مادی و دنیوی و ظاھری و ابزاری است زیرا ھر دو ثروت را دوست دارند و ھدفی جز قدرت ندارند.
دعوای بین قدرتھا نیز یک جنگ مادی است . ولی چه بسا یک قدرت کوچک بر علیه قدرت بزرگتری می
جنگد تا به قدرت او برسد و بلکه از او برتر شود ولی موضوع دعوایش را به قلمرو یک تفاوت ذاتی و باطنی
و معنوی می کشاند مثلاً به قلمرو فرھنگ و مذھب می کشاند. این دعواھا یکی از فریبنده ترین جنگھا در
جوامع و بر روی زمین بوده است و مردمان را فریب داده است . امروزه عمده و اکثر جنگھا برروی زمین از
این نوع اخیر است که در واقع جنگی منافقانه است مثل جنگ بین کشورھای سوسیالیست و
امپریالیست ، مثل عمده جنگھای بین شرق و غرب بین ملل جھان سوم و نیز جنگھای بین ابرقدرتھا و جنگ
بین حکومتھا واقوام و فرقه ھا. امروزه اکثر خصومت ھا و جنگھا دارای ھویتی دروغین و مصنوعی ھستند
ھمینطور است اکثر دوستی ھا و اتحادھا. دعوای اصلی بر سر دنیای بیشتر و قدرت و ثروت بیشتر است
و رعیت بیشتر . و لذا مردمان عادی که در این جنگھا وارد می شوند و فریب شعارھای معنوی طرفین دعوا
را می خورند ھمواره فریب خورده و قربانیان این دعوا ھستند و نھایتاً طرفین دعوا به سازش میرسند.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 120
تنها راه نجات جامعه ما
به گواه تاریخ، دین خدا و مقدسات از ھیچ جناحی به اندازه نفاق یعنی کفر پنھان در لباس دین، لطمه
نخورده است . بزرگترین فجایع بشری از قلمرو نفاق برخاسته است که حاصل اکراه و ریا و جبر در دین
خداست . ھمه امامان وعارفان بدست رؤسای نفاق به قتل رسیده اند.
آن بخشی از نفاق که تبدیل به نھادھای اجتماعی می شود برخاسته از اکراه و جبری است که از جانب
حکومت تحت عنوان دین به مردم تحمیل می شود و بدینگونه شاھد بروز مؤسسات قرض الحسنه
ھستیم که کانون رباخواری در جامعه ھستند و ظھور محافل فسق و فجوری که بنام مداحی وعزاداری
حسینی و سماع عارفانه نھادینه می شوند که شومن ھا و کاباره ھائی در لباس مقدسات ھستند.
امروزه تنھا راه نجات جامعه ما اجرای ھمه جانبه آیه الکرسی یعنی« لااکراه فی الدین »است. تلاش
برای پنھان ساختن کفر جامعه منجر به ایجاد نفاق می شود ولذا در لباس دین و مقدسات و عبادات
شاھد بروز اشد جنایات می شویم و ھمه اینھا البته به نام اسلام تمام می شود ونھایتاً نظامی را که بر
اسلام بنا شده از بنیاد می پوساند. در معرفت اسلامی ھیچ مصلحتی بنام نفاق نداریم. « نفاق »
بزرگترین مصلحت کفر و ابلیس است.
چنین تلاشھائی جز به پنھان داشتن مرز بین کفر و دین نمی انجامد که ھمه تبھکاران را در این لباس
پوشش میدھد و حمایت می کند. در آیه الکرسی که شاه آیه قرآن نامیده شده ملاک تشخیص رشد و
گمراھی بوضوح معین شده و آن « لا اکراه فی الدین » است که متأسفانه در کشور ما جز به حرف رعایت
نمی شود و بزرگترین قلمرو مفاسد و براندازی دین و مقدسات و نھایتاً خود نظام اسلامی است. بیائید
میکده ھا و اماکن رسمی فساد را افتتاح کنید تا مرز بین کفر و دین آشکار شود تا جوانان ما امکان
تشخیص و انتخاب بیابند.
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 119
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی - جلد پنجم ص 113